باید خریدارم شوی تا من خریدارت شوم
وزجان و دل یارم شوی تا عاشق زارت شوم
من نیستم چون دیگران بازیچه بازیگران
اول به دام آرم ترا و آنگه گرفتارت شوم
**********
در جام فلک باده بی دردسری نیست
تا ما به تمنا لب خاموش گشاییم
در دامن این بحر فروزان گوهری نست
چون موج به امید که آغوش گشاییم؟
**********
چاره من نمی کنی چون کنم و کجا برم؟
شکوه بی نهایت و خاطر ناشکیب را
گر به دروغ هم بود شیوه مهر ساز کن
دیده عقل بسته ام کز تو خورم فریب را
*********
آن را که جفا خوست نمی باید خواست
سنگین دل و بد خوست نمی باید خواست
مارا ز تو غیر از توتمنایی نیست
از دوست به جز دوست نمی باید خواست
*********
ای جلوه برق آشیان سوز تو را
ی روشنی شمع شب افروز تو را
ز آن روز که دیدمت شبی خوابم نیست
ای کاش ندیده بودم آن روز تو را
نظرات شما عزیزان:
برچسبها: